ربتک ا- لوا لاس هرامﺷ

Transkript

1 شماره - 10 سال اول - اکتبر 2010 «ن خ ب گ ان ج ام ع ه اس ات ي د دانش گ اهھ ا و ھنرمندان از اھداف جنگ نرم ھستند»! حکومت اسالمی ايران و مسئوالن و مقامات رده باالی حکومتی به عنوان سياستگذار و تصميمگيرنده با ايجاد ترس و ارعاب و اعمال سياستھای ضدانسانی اجتماعی فرھنگی و ھمچنين سرکوب متخصصان و صاحبان انديشه و علم و فعالين جنبشھای اجتماعی لطمات زيادی به جامعه ايران زده است. فقط در سال جاری حکومت اسالمی به فعالين فرھنگی اجتماعی و سياسی مدارس دانشگاهھا کارخانهھا ادارات و غيره تحت عنوان «جنگ نرم» اعالم جنگ داده است. بازداشتھای گسترده بازجويیھای در سايه ھمراه با شديدترين شکنجهھای روحی و جسمی ارعاب و ھتک حرمت محروميت از فعاليتھای اجتماعی عملی و آموزشی تحميل مديريتھای رعب و وحشت و خشونت در فضاھای علمی آموزشی و پژوھشی کاری نقض مداوم حقوق شھروندان و انديشه ستيزی است که مذھب و مدعيان آن را رو در روی علم و دانش و آگاھی و آزادی و برابری قرار داده است. وزير ارشاد حکومت اسالمی ايران که سخنان او در روز سوم آبان 1389 در رسانهھای دولتی انعکاس يافته در تبيين جنگ نرم در عرصه ھنر میگويد: «امروز اگر فيلمی ساخته شود که ايران را عقبمانده نشان دھد از آن تقدير میکنند... در جنگ نرم نمیتوان با سرکوب پيروز شد. اين جنگ باعث میشود عدهای که روزگاری با انقالب بودند نيز فريب بخورند.» وزير ارشاد حکومت اسالمی ارتجاعی در اين سخنان خود ادعا کرد: «انقالب اسالمی ايران تجلی قدرت نرم در جھان است و امروز در دلھا نفوذ کرده است.» پرسيدنی است اگر واقعا اگر حکومت اسالمی در دلھا نفوذ کرده است پس چه نيازی وجود دارد که مردم ايران را «دشمن» و نخبگان جامعه اساتيد دانشگاهھا و ھنرمندان نيز فريب خورده بناميد! بنا به گزارش خبرنگار ايلنا سيدمحمد حسينی وزير فرھنگ و ارشاد اسالمی صبح روز ٣ مھر 1389 طی سخنانی در ھمايش ملی جنگ نرم با اشاره به «ثمر رسيدن انقالب اسالمی ايران» و تاثير آن در جھان گفت: «انقالب اسالمی ايران تجلی تحقق قدرت نرم است و امروز توانايی خود را در نفوذ در دلھا بدون استفاده از قوه قھريه نشان داده است و توانسته ارزشھای غرب را به چالش بکشد.» اوال بايد گفت انقالب 57 مردم ايران اس الم ی ن ب ود و برای آزادی ب راب ری ع دال ت و رف اه ب ود. ب ن اب راي ن فرقهھای اسالمی شيعه با حمايت گروهھای ناسيونالي س ت ی و ل ي ب رال و پ روروس و دول تھ ای غ رب ی و ال ب ت ه ب ا س رک وب و کش ت ار وحش ي ان ه م خ ال ف ي ن و ج ن ب شھ ای اجتماعی و نھادھای دمکراتيک به مردم اي ران ت ح م ي ل شد. «جمھوری اسالمی آری يا نه» به رای گ ذاش ت ه ش د و ھيچ آلترناتيو ديگری پي ش پ ای م ردم ق رار داده نش د. بنابراين حکومت اسالم ی ب ا اس ت ف اده از ق وه ق ھ ري ه و سرکوب و اعدام و ترور پايهھای حکومت ص 2 ماريو وارگاس يوسا برنده جايزه نوبل ادبيات 2010 نويسنده پرويی ماريو وارگاس يوسا( Liosa (Mario Vargas از مشھورترين نويسندگان اسپانيايی زبان ھفتم اکتبر برنده جايزه نوبل ادبيات 2010 شد. به گزارش آسوشيتدپرس آکادمی سوئد اعالم کرد اين نويسنده 74 ساله «به خاطر ترسيم نقشه ساختار قدرت و تصاوير پرقدرتش از مقاومت شورش و شکست فردی» برنده جايزه نوبل ادبيات شد. گفتنی است مبلغ جايزه نوبل 10 ميليون کرون سوئد معادل 4/1 ميليون دالر است که طی مراسم ويژه ای پرداخت میگردد. يوسا بيش از 30 رمان نمايشنامه و جستار نوشته است و از مھمترين آثار وی میتوان به شھر و سگھا خانه سبز رويای زنجيرھا جشن رگينزبورگ خاله جوليا و فيلمنامه و دختر بدجنس نام برد. ماريو وارگاس يوسا در سال 1995 برنده جايزه سروانتس معتبرترين جايزه ادبی دنيای اسپانيايی زبان شده بود. شھرت بينالمللی او در دھه 1960 با رمان «دوران قھرمانان» آغاز شد. وارگاس يوسا اولين نويسنده آمريکای جنوبی است که پس از برنده شدن گابريل گارسيا مارکز نويسنده کلمبيايی در سال 1982 برنده جايزه نوبل ادبيات میشود. يوسا يک تفاوت بزرگ با برگزيدگان چند سال گذشته نوبل ادبيات دارد. گرايشھای سياسی او در ھمين چند سال چنان بوده است که نام او بيش از آن که به عنوان نويسندهای جھانی مطرح شود به عنوان يک فعال سياسی منتقد و راديکال در خبرھا منعکس شده است. او گفت: «دوست دارم کتابھا روی کاغذ به چاپ برسند تا در اينترنت. در عصر کتابھای الکترونيکی و ديجيتال چيزھای ارزشمندی ممکن است از دست بروند. اميدوارم فناوریھای جديد منجر به پيشپاافتادگی محتوای کتابھا نشود. نسلھای جديد را بايد به مطالعه تشويق کرد. آنھا بايد بدانند که ادبيات فقط دانش و وسيلهای برای رسيدن به ايدهھا و مفاھيم مشخص نيست بلکه يک لذت فوقالعاده است.» او اضافه کرد: «اگر میخواھيم در آينده در آزادی زندگی کنيم ادبيات خوب ضروری است.» يوسا در ايران نويسنده شناخته شدهای است و بيشتر آثارش حتا بيش از يک بار ترجمه شدهاند. «گفتگو در کاتدرال» «جنگ آخرالزمان» «مرگ در آند» «سور بز» «عيش مدام» و «چرا ادبيات» کتابھايی ھستند که تنھا توسط عبدالله کوثری مترجم اصلی آثار اين نويسنده به بازار آمدهاند. عالوه بر اينھا «سالھای سگی» و «چه کسی پالومينو مولرو را کشت» «عصر قھرمان» «ماھی در آب» «سردستهھا» «راه بھشت» «واقعيت نويسنده» و... از ديگر آثار يوسا ھستند که مترجمان ديگر ترجمه کردهاند. يوسا در سال ١٩٩۴ به عنوان عضو آكادمى اسپانيا برگزيده شد و در سالھاى گذشته در بسيارى از دانشگاهھاى آمريكا آمريكاى جنوبى و اروپا تدريس كرده است. اين نويسنده پرويى زمانى به شھرت جھانى رسيد كه كتاب «عصر قھرمان» وى منتشر شد و در آن به شرح تجربيات خود در آكادمى نظامى لئونسيو پرادو پرداخته است. اين كتاب در پرو جنجال برانگيز شد و ھزار نسخه آن از سوى افسران اين آكادمى در مالءعام آتش زده شد. سوگنامه خاکسپاری و يادمان ستار لقايی صفحه 6 علی کامرانی صفحه 8

2 «نخبگان جامعه اساتيد دانشگاهھا و ھنرمندان از اھداف جنگ نرم ھستند»! خود را بنيان گذاشت و تا به امروز ھمچنان با اتکاء به قوه قھريه و خشونت بیحد و حصر حاکميت خود را سر پا نگه داشته است. دوما تاثير حکومت اسالمی تاثير بسيار مخرب و منفی در تحوالت منطقه خاورميانه و کشورھای آسيايی داشت. چون که فقط گروهھای تروريستی اسالمی را آموزش داد و مسلح کرد. سوما سئوال ديگر اين است که حکومت اسالمی چگونه و با چه ابزارھايی و دستاوردھايی غرب را به چالش طلبيده است و نتايج اين چالش کدام است در اين مورد نيز اگر رقابتھای اقتصادی سياسی و نظامی دولتھا را در سطح بينالمللی در نظر بگيريم حکومت اسالمی در نخستين وھله ايران را از ھر لحاظ و به مراتب بيشتر از گذشته به غرب وابسته کرده است. چرا که واردات بيش از حد سبب شده که بسياری از صنايع کشور تعطيل و ورشکست و يا در زير 50 درصد ظرفيت کار کنند. بخش عمده واردات در دست حکومت آقازادهھا و اقليتی سرمايهدار است که بخشی از آنھا به ارگانھای حکومتی چون سپاه پاسداران و ارگان ھای اطالعاتی-امنيتی وابسته ھستند که در عرصه قاچاق کاال اسحله مواد مخدر و غيره نيز فعال ھستند. از سوی ديگر عمدهترين چالش حکومت اسالمی با غرب بر سر دستيابی به سالحھای کشتار جمعی اتمی است. در نتيجه چنين سياستی ھر چه بيشتر به انزوای خود حکومت اسالمی در سطح بينالمللی منجر شده است. تحريمھای اقتصادی ايران توسط شورای امنيت سازمان ملل متحد و ھمچنين تحريمھای يک جانبه دولتھايی چون آمريکا 27 کشور اتحاديه اروپا و برخی کشورھای ديگر سبب شده که بيشترين ضرر و زيان اين تحريمھای اقتصادی متوجه اکثريت مردم ايران به ويژه مزدبگيران بیکاران و محرومان جامعه شود. زيرا گرانی و تورم کمرشکن شده و بیکاری به يک معضل اجتماعی مھم در جامعه ايران تبديل شده است. ابعاد گسترده فقر و بیکاری سبب شده که آسيبھای اجتماعی در جامعه به سطح نگران کنندهای برسند. تنفروشی اعتياد خودکشی فروش کليه فرار از خانه محروميت از تحصيل و ناچارا رویآوری بسياری از کودکان به بازار کار فقط نمونهھايی از عواقب مخرب فقر و بیکاری و عدم آزادیھای فردی و اجتماعی در جامعه ما ھستند. عالوه بر اينھا امروز مردم ايران ھمچنين نگران حمله نظامی احتمالی نيز ھستند. عامل اصلی ھمه اين مصيبت و فالکتھای عديدهای که تاکنون بر سر اکثريت مردم ايران آمده و در آينده نيز خواھد آمد حکومت اسالمی ايران است. بنابراين واقعيتھای اقتصادی سياسی اجتماعی و فرھنگی جاری در جامعه ايران و ھمچنين روابط و مناسبات ديپلماتيک حکومت اسالمی در سطح بينالمللی به سادگی پوچی ادعاھای وزير ارشاد و ديگر سران حکومت اسالمی را به نمايش و قضاوت افکار عمومی میگذارند. وزير ارشاد با اشاره به وجود «جنگ فکری در جھان امروز نيز ادعا کرد: «ما امروز شاھد جنگ فکری و ايدئولوژيک بين دو گفتمان ھستيم و در حالی که امروز انديشهھای ناب اسالمی در ھمه جا پذيرفته شده است عدهای در غرب میخواھند نظام ما را در زمينه فرھنگی اقتصادی و سياسی ناکارآمد نشان دھند.» حسينی با اشاره به بعضی از حربهھای دولتھای غربی در جنگ گفت: «گروھی معتقدند که ھيچ پرچمی قبل از حکومت حضرت حجت(عج) نبايد برافراشته شود و بايد تسليم وضع موجود شد اين تفکر نيز از اھمھای جنگ نرم است.» باين ترتيب يکی ديگر از اساسیترين سئواالت از وزير ارشاد حکومت جھل و جنايت اسالمی اين است که آيا امروز غير از سران قدارهبند حکومت اسالمی کدام دولت جھان است که از ظھور امام زمان حرف میزند تا اين که گروھی از دولتھای غربی بر اين باور باشند که «ھيچ پرچمی قبل از حکومت حضرت حجت(عج) نبايد برافراشته شود»! اساسا امام زمان کيست و در کجاست آيا واقعيت غير از اين است که امام زمان ساخته و پرداخته ذھن عليل و خرافی مشتی روحانی مفتخور در تاريخ شيعه و سران و فرقهھای ارتجاعی اسالمی است که امروز قدرت را در ايران قبضه کردهاند و به جای تامين نيازھای روزمره و درازمدت مردم به آنھا وعده سرخرمن و غيرواقعی بھشت در آن دنيا و ظھور امام زمان میدھند در حالی که برای خودشان بھشت زمينی درست کردهاند. خدا و پيامبر و بھشت و جھنم و امام زمان وجود ندارد. ھمه اديان و کتابھای به اصطالح مقدس آنھا فتواھا و روايتھا و داستانھای تخيلی بيش نيستند. مھمتر از ھمه پس از مرگ دنيايی وجود ندارد. بنابراين خوب و بد ھر چه ھست در اين دنيا و بر روی کره زمين است! ھمانطور که فرقهھايی در غرب ادعا میکنند مسيح به آسمان رفته و روزی برمی- گردد ھمان تفکر را نيز فرقهھای اسالمی و سران حکومت اسالمی دارند که روزی امام زمان از «چاه چمکران» بيرون آمده و جھان را «فتح» خواھد کرد! اين داستانی است که جريانات خرافی شيعه مذھب بيش از ھزار است که با حمايت دولتھا بازتوليد کرده و دکانی باز کردهاند تا جيب مردم عقب نگه داشته شده و خرافی را خالی کنند. صفحه بانگ آخر ھر ماه منتشر میشود سردبير: آدرس ايميل: bahram-rahmani@ownit.nu آدرس سايت کانون: چند توضيح: - بانگ مطالبی را درج میکند که تنھا برای اين نشريه ارسال شدهاند. - مطالب بانگ با «ورد فارسی» تايپ شوند و بيشتر از دو صفه آ 4 نباشند. - مسئوليت مطالبی که در بانگ درج میشوند با نويسندگان آنھاست. منشور کانون نويسندگان ايران(در تبعيد) ١- دفاع از آزادی انديشه و عقيده برای ھمه افراد و گروهھای عقيدتی و قومی بدون ھيچ حصر و استثناء. ٢- ھرکس میتواند افکار و عقايدی که خود میپسندد داشته باشد و ھيچ فرد و يا گروه و يا مرجعی مجاز نيست افکار و عقايد خود را بر ديگران تحميل و يا از ابراز عقيده و برخورد آزادانه افکار و عقايد جلوگيری کند. ٣- دفاع از آزادی بيان و نشر و اشاعه افکار و عقايد و آثار فکری(ھنری فرھنگی فلسفی و...) با استفاده از کليه وسايل ممکن. ۴- مبارزه با ھرگونه تبعيض و استثمار فرھنگی. ۵- در استقالل کانون از ھمه جمعيت-ھا احزاب و سازمانھای سياسی اعم از مستقل يا وابسته به ھرنوع نظام حکومتی کانون ضمن آن که موظف به دفاع از کليه حقوق و آزادیھايی است که با آزادی انديشه و بيان و نشر و رشد فکری و فرھنگی جامعه ارتباط دارند نمیتواند و نمیبايد به ھيچ شکلی تبديل به ابزار يا محملی برای فعاليت ھيچ جمعيت حزب يا سازمان سياسی خاصی شود. ۶- ھمکاری با کليه کانونھا و انجمنھای مشابھی که بدون داشتن وابستگی به گروه جمعيت سازمان يا حزب سياسی خاص از آرمانھای عام آزادیھای فرھنگی و اجتماعی دفاع میکنند... Kanoon_dt@yahoo.com

3 ٩ دی ماه روز قدس و ساير اصول نظام نپرداختند انتظار حمايت و يا دريافت يارانه مطبوعات را نداشته باشند.» محمدعلی رامين معاون مطبوعاتی وزير فرھنگ و ارشاد اسالمی نيز چندی پيش در يک برنامه زنده راديويی از پرسش مجری برنامه عصبانی شد و در پاسخ به پرسش گوينده راديو گفت: «قبل از اين که من جواب سالم شما را بدھم... شما غلط می- کنيد از قول من اين اراجيف را بگوييد.» در يکی از سايتھای اينترنتی خواندم که محمدعلی رامين به جرم ارتباط با نئونازیھای آلمان از اين کشور اخراج شد و تحصيالتش نيمه تمام ماند. او بعد از اخراج از آلمان به دليل آشنائی و ارتباطی که از قبل با تيم احمدینژاد داشت فورا در کنار او قرار گرفت و پس از رييس جمھور شدن احمدینژاد طراح انکار ھولوکاست شد و يک ھمايش بينالمللی ھم برای ھمين منظور در تھران ترتيب داد. شايع است که او مبتکر تشکيل يک گروه ضربت متشکل از اوباش دستچين شده در اطراف احمدی- نژاد میباشد که برخی از آنھا در گادر محافظين پرشمار احمدینژاد نيز حضور دارند. سبک سازماندھی اين گروه و وسائلی که از آن استفاده میکنند کپی- برداری از لباس قھوهایھای نازی در سال- ھای سلطه فاشيسم بر آلمان است. رامين پس از مدتی که در حاشيه دولت کارھای تبليغاتی متن دولت را ھدايت می کرد در کابينه پس از 22 خرداد 88 معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد اسالمی شد. اين پست را عيسی سحرخيز در دولت خاتمی داشت و اکنون در زندان است. بنابراين حتا زبان و بيان سران حکومت اسالمی نفرتپراکنی و خصمانه است. امروز فقط رسانهھای دولتی و نيمه دولتی انعکاسدھنده اخبار و گزارشات خود ھستند و ھيچ جريده و نشريهاى نيست كه به طور اخص آئينهدار جريانھاى مدرن سکوالر و جھانشمول ادبى ھنری اجتماعی و سياسی جامعه ايران باشد و آزادانه تحليلھا نقدھا اخبار و گزارشات خود را به جامعه منعكس كند. از طرفى فضای سانسور و اختناق شديد نيز بخشی از جامعه روشنفکری ايران را دچار خودسانسوری کرده که بدترين نوع سانسور است. چرا که خودسانسوری نويسنده و ھنرمند را ھمواره در تناقض فکری قرار میدھد و چه بسا به سوی سطحی نگری سوق میدھد. عالوه بر اينھا سانسور و سرکوب ترور و وحشت زندان و شکنجه سبب شده است که بسياری از روشنفکران کشور را ترک کنند و در کشورھای غربی برای گذران زندگی به کارھايی روی بياورند که نه عالقه دارند و نه امکانات و ابزارھای مورد نياز روشنفکری را برای اشاعه گسترده باورھا و آثار خود را داشته باشند به ويژه آن بخش از روشنفکران صفحه 4 3 «نخبگان جامعه... اين ھمه مسجد امامزاده کلسيا واتيکان مکه صومعهسرا و اماکن «مقدس» دکان- ھای سودآوری برای ھمه فرقهھای اسالمی است و دولتھای سرمايهداری نيز توليد خرافات مذھبی را برای سياستھای خود مفيد میدانند. از دورانی که تيم احمدینژاد به قدرت رسيده ھمواره نه تنھا با برخی روحانيون بر سر ظھور امام زمان مسابقه گذاشتهاند بلکه دولت خود را نيز دولت امام زمانی مینامند. بر اين اساس ھر جا احمدینژاد میرود از سازمان ملل تا لبنان و ھمه جا امام زمان او را ھمراھی میکند تا سنگرھای «کفار» را يکی پس از ديگری تسخير کنند! احمدینژاد آنچنان با حرارت در سازمان ملل در رابطه با طرح جديدشان برای اداره جھان سخن گفته که انگار دولت او در ايران به دستاوردھای فوقالعاده بزرگی نائل شده است کسی که در نزد اکثريت مردم ايران و افکار عمومی آگاه جھان به تبهکاری و آدمکشی و تيرخالصزنی معروف است بیشرمانه از چگونگی اداره جھان سخن به ميان میآورد. ھمانطور که در باال اشاره کرديم تيم احمدینژاد-مشايی با طرح و نقشه و ھدف- مند به دروغھای بزرگی متوسل میشوند تا بلکه از اين طريق و به خصوص با استفاده از قوه قھريه چند صباحی ديگری حکومت سانسور و اختناق خود را سر پا نگه دارند. وزير ارشاد فضای مجازی و سايبری را محيط اصلی جنگ نرم عنوان کرد و افزود: «در اين محيط دشمنان میخواھند کاری کنند که افراد به جای مقابله با ديدگاهھای آنھا با آنھا ھمراه شوند و زمانی که فرد با آنھا ھمراه شد دشمن میتواند اھداف خود را پيش ببرد. در اين راه از آنجا که جنگ نرم ھمراه با فريب است دشمن از تمامی ابزار خود استفاده میکند تا بر افکار تاثير بگذارد. لذا ما میبينيم گاھی نخبگان نيز فريب میخورند.» در اينجا نيز میبينيم که وزير ارشاد از سانسور سخنی به ميان نمیآورد و از واژه «جنگ نرم» عليه جامعه روشنفکری و ھنری کشور استفاده میکند. با اين تفکر و نگرش است که حکومت اسالمی روزنامه- نگاران وبالگنويسان نويسندگان را زندانی و آثار آنھا را سانسور میکند و ھر کسی را میگيرد اولين «جرم» او به «خطر انداختن امنيت کشور» است. حسينی جنگ نرم را محدود به زمان خاصی ندانست و گفت: «شايد بتوان به نوعی جنگ نرم را ھمان جھاد اکبر دانست زيرا در جنگ نرم ارزشھای فکری و فرھنگی ھدف قرار میگيرد و ھدف اين است که فضايی در کشور ايجاد شود تا به تصميمگيرندگان برای گرفتن تصميم فشار وارد شود.» او با انتقاد از کسانی که معتقدند امروز جنگ نرم وجود ندارد گفت: «امروز عدهای برای رد گمکنی میگويند جنگ نرمی وجود ندارد و شما به دنبال دشمنتراشی ھستيد در حالی که در قرآن کريم نزديک به ھزار و ۵٠٠ آيه درباره دشمنشناسی آمده است.» وزير ارشاد در پايان افزود: «ما ھمانطور که در دفاع مقدس پيروز شديم امروز نيز با اتکا و باور میتوانيم اين جنگ را پشت سر بگذاريم و پيروز شويم و اميدوارم بتوانيم زمينهساز ظھور حضرت مھدی موعود(ع) را فراھم کنيم.» باين ترتيب وزير ارشاد اسالمی زمين و زمان را به ھم میبافد تا نھايت امر سانسور و سرکوب و ترور حکومتشان را توجيه نمايد و موجه جلوه دھد. از سوی ديگر روشنفکران و مخالفان حکومت را تھديد و مرعوب نمايد. در پنج سال گذشته دولت احمدینژاد سانسور بر مطبوعات و آثار نويسندگان و ھنرمندان را نه تنھا شدت بخشيده بلکه حتا کتابھايی را که قبال از وزارت ارشاد مجوز انتشار گرفته بودند را نيز لغو کرده است. در اين دوره صدھا نشريه و روزنامه و ھمچنين ھزاران سايت اينترنتی تعطيل و فعالين آنھا زندانی شدهاند. محمود احمدینژاد کمی پس از شروع به کار دولت دوم خود در سال 88 در حالی که ميليونھا نفر در خيابانھا بر عليه او و به طور کلی بر عليه حکومت تظاھرات میکردند و شعار میدانند در يک برنامه زنده در تلويزيون دولتی چنين ادعا کرد: «االن در کشور ما آزادی وجود دارد و ما بايد در چارچوب قانون در ھمه بخش ھا آزادی را توسعه دھيم. جامعه بدون آزادی خواھد مرد. کمال فردی و اجتماعی بدون آزادی غيرممکن است.» او چندی پيش در سفر به نيويورک در پاسخ به پرسش يک خبرنگار دوباره تاکيد کرد که «در ايران آزادی بيان وجود دارد...» او ھمچنين گفته بود که «مخالفان و منتقدان روزنامهھا و رسانهھای خود را دارند.» احمدینژاد در حالی چنين ادعاھا و دروغ- ھا را سرھمبندی میکند که برای مثال احسان قاضیزاده مديرکل مطبوعات داخلی وزارت فرھنگ و ارشاد اسالمی به تازگی گفته است مطبوعات و روزنامهھايی که ھمچنان بيانيه و عکس «سران فتنه» را منتشر کنند بر اساس قانون مطبوعات پس از تذکر و در صورت تداوم توقيف و لغو امتياز خواھند شد. احسان قاضیزاده در عين حال حمايت دولت از رسانهھا و مطبوعات را مشروط به رعايت اصول نظام کرده و گفته است: «مطبوعاتی که در جريان حوادث پس از انتخابات حتا يک خط در مورد وقايع روز

4 4 راديکال و متعھدی که در دنيای «تبعيد» نيز به ھيچوجه نمیخواھند به زايده احزاب و سازمانھای پارلمانی و غيرپارلمانی و يا به پيشبرد اھداف و سياستھا و پروژهھای دولتی تبديل شوند بخشا حتا امکان انتشار بخش کوچکی از آثار خود را نيز ندارند. به دنبال اعتراضات سال گذشته و تشديد تھديدھا و دستگيریھا فرار متخصصان و فعالين جنبشھای اجتماعی از کشور بار ديگر اوج گرفت. بنا به گزارش صندوق بينالمللی پول ايران به لحاظ فرار مغزھا در ميان ٩١ کشور توسعه نيافته سرمايهداری جھان مقام نخست را داراست. طبق آمار اين صندوق ساالنه بين ١۵٠ تا ١٨٠ ھزار نفر از ايرانيان تحصيل کرده برای خروج از ايران اقدام میکنند. خروج ساالنه اين افراد با تحصيالت عالی از ايران معادل خروج ساليانه ۵٠ ميليارد دالر سرمايه ارزيابی شده است. مجلس شورای اسالمی نيز اعالم کرده که تنھا از ابتدای سال ١٣٨٩ تاکنون شصت ھزار نفر از ايرانيان مھاجرت کرده که اغلب آنان از نفرات برتر کنکور دانشگاهھا و فارغالتحصيالن با درجات باالی دانشگاھی و افراد دارای مقام در المپيادھای علمی بودهاند. بر اساس پژوھش معتبر و علمی يک استاد دانشگاه «ام. یآ. یت «آمريکا بيش از ۴۵ درصد از ايرانيان مقيم کشور آمريکا دارای مدارک تخصصی يا فوق تخصصی ھستند. ھمچنين طبق گزارشی که از سوی مرکز تحقيقات استراتژيک مجمع تشخيص مصلحت نظام حکومت اسالمی منتشر شده بيش از ٨٠ درصد از برگزيدگان المپيادھای علمی سالھای اخير و اکثر دارندگان رتبهھای دو رقمی جذب دانشگاهھای غربی به ويژه آمريکا شدهاند و اغلب آنان قصد بازگشت به ايران را ندارند. ھماکنون بيش از ٩٠ نفر از ١٢۵ استعداد درخشان يعنی ٧٢ درصد از کسانی که در سالھای اخير در المپيادھای جھانی مقام کسب کردهاند تحصيالت خود را در آمريکا ادامه میدھند که اميد به بازگشت آنان به ايران فقط ٣ درصد است. باين ترتيب يکی از علل اصلی فرار مغزھا از ايران عدم آزادی بيان قلم انديشه در ايران و فضای پليسی-امنيتی شديد در کشور است که ھرگونه امنيت جانی و شغلی و آزادی را از شھروندان سلب کرده است. حتا جوانان تحصيل کرده کشور آينده زندگی خود را در حاکميت جمھوری اسالمی تيره و تار میبينند. نرخ بیکاری در ميان جوانان از مرز ۴٠ درصد ھم گذشته است. در چنين موقعيتی جوانان شانس دستيابی به زندگی درخور انسان را نه در حاکميت جمھوری اسالمی بلکه در آن سوی مرزھا میبينند و ھمواره به فکر فرار از کشور ھستند. در واقع ھدف حکومت اسالمی ايران از «جنگ نرم» دو سطح را در برمیگيرد. سطح اول مقابله با تکنولوژیھای مدرن ارتباط جمعی مانند اينترنت فيسبوک وبالگ و غيره است که اينھا تا حدودی سد سانسور دولتی را شکستهاند و ارتباط مردم با ھمديگر و تبادل اخبار و نظر نيز بين آنان گسترش يافته است. در سطح دوم کشمکش حکومت اسالمی و رقابتھايش با جھان غرب است و فکر میکند غرب از رسانهھا و غيره استفاده میکند تا پايهھای ايدئولوژيکی حکومت اسالمی را تضعيف کند. به ھمين دليل دشمنی آنھا با علوم انسانی و اجتماعی نيز به بھانه اين که تفکر غربی را ترويج میکنند بايد اسالمی-ايرانی شوند. اقدامی که نه تحققپذير است و نه بخش اعظم اساتيد دانشگاهھا و دانشجويان آن را میپذيرند. سران حکومت اسالمی و ارگانھای سرکوب آن با اين بھانهھا و توجيھات سعی دارند سانسور را تشديد کنند مدارس و دانشگاهھا را تحت کنترل شديد پليسی-امنيتی خود درآورند تا از اين طريق شايد مانع سست شدن بنيادھای ايدئولوژيک اسالمی و حکومت خود شوند. بنابراين حکومت اسالمی با اين اھداف به غايت غيرانسانی خود مقابله ھمه جانبه با آزادی بيان قلم انديشه و فعاليت جمعی مستقل از دولت را در اولويت سياست ھايش قرار داده و به يک سيستم کامال مخوف پليسی و امنيتی تبديل شده است. آيتالله خامنهای رھبر حکومت اسالمی پس از نمايش انتخابات سال ٨٨ و تقلب در آن راهپيمايیھای ميليونی مردم معترض و آزادیخواه به ويژه جوانان بارھا درباره «خطر علوم انسانی غربی» سخن رانده است. خامنهای در چھارم شھريور سال ٨٨ تحصيل حدود دو ميليون نفر از سه و نيم ميليون دانشجو در رشتهھای علوم انسانی را نگرانکننده توصيف کرده و گفته بود که آموزش اين علوم موجب «ترديد در مبانی دينی و اعتقادی» میشود. وی از دولت مجلس و شورای انقالب فرھنگی خواست به اين موضوع رسيدگی کنند. خامنهای در مھر ماه سال گذشته نيز يک بار ديگر تاكيد كرد: «مبنای علوم انسانی غرب که در دانشگاهھای کشور به صورت ترجمهای تدريس میشود جھانبينی مادی و متعارض با مبانی قرآنی و دينی است در حالی که پايه و اساس علوم انسانی را بايد در قرآن جستجو کرد.» پشت سر موضعگيریھای خامنهای آيتالله مصباح يزدی نيز بر آن تاکيد کرد و گفت: «حوادث اخير به روشنی ضعف علوم انسانی در دانشگاهھا را برمال کرد چرا که تفکر براندازی نظام اسالمی محصول انديشه اساتيدی است که از ساليان گذشته چنين تئوريسينھايی را تربيت كردهاند.» آيتالله صادق الريجانی رييس قوه قضاييه نيز چندی پيش اعالم کرد که «علوم انسانی غربی با آموزهھای دين اسالم مغايرت» دارد. الريجانی تاکيد کرده که «اتکاء بر علوم انسانی با پيشفرضھای غيرالھی در کشوری اسالمی بیمعناست.» بعد از اين فتواھا كميتهای در شورای عالی انقالب فرھنگی به رياست «حداد عادل» برای بازنگری در متون درسی تشكيل شد و با اخراج و بازنشسته کردن زودھنگام اساتيد مشھور اين رشته آغاز شد. آيتالله خامنهای در ديدار اخير خود از قم پنجشنبه ٢٩ مھر ١٣٨٩ نيز بار ديگر به مساله علوم انسانی تاکيد کرد و گفت: «اين علوم انسانى كه امروز رايج است محتواھايى دارد كه ماھيتا معارض و مخالف با حركت اسالمى و نظام اسالمى است. متكى بر جھانبينى ديگرى است حرف ديگرى دارد ھدف ديگرى دارد. وقتى اينھا رايج شد مديران بر اساس آنھا تربيت میشوند و ھمين مديران مىآيند در راس دانشگاه در راس اقتصاد كشور در راس مسايل سياسى داخلى خارجى امنيت غيره و غيره قرار میگيرند.» خامنهای به طور صريح و آشکار گفته است که با علوم انسانی و اجتماعی مخالف است. با اين فرمان او نيروھای سرکوبگر حکومتی از سپاه تا نيروھای انتظامی و دستگاه قضايی و شورای انقالب فرھنگی بسيج شدهاند تا به زور سرنيزه دروس دانشگاھی را اسالمی کنند. ھر استاد دانشگاه و دانشجويی نيز با آن مخالفت کند از دانشگاه اخراج کنند. دولت احمدینژاد با حمايت ھمه جانبه رھبر و ارگانھای سرکوب به سرعت در جھت ھر چه بيشتر محدودکردن آزادی بيان قلم انديشه و به طور کلی به اسارت گرفتن «آزادی» در حرکت است. پس وقتی سران حکومت اسالمی از «جنگ نرم» سخن به ميان می- آورند در واقع اعالم جنگ علنی از نويسندگان ھنرمندان رسانهھا و اينترنت گرفته تا مدارس و دانشگاهھا اساتيد دانشگاهھا و دانشجويان ھمه و ھمه را در برمیگيرد و از نظر آنھا «دشمن» به حساب میآيند که بايد با تمام قوا با اين دشمنان مقابله کنند. دولت در تالش است سيستم جديدی را در جامعه جا بيندازند که در اين سيستم فقط مذھب شيعه و تفکر شيعی رواج پيدا کند تا حکومت اسالمی بتواند پايهھای خود را که در سه دھه گذشته با سرکوبھای ھولناک سياسی سانسور و اختناق جنگ ھشت ساله ايران و عراق قتلعام زندانيان سياسی ترورھای فعالين فرھنگی و سياسی در داخل و خارج کشور و تحميل فقر و فالکت اقتصادی بر اکثريت مردم ايران و نابودی مدنيت نتوانسته در جامعه جا بيندازد. 5 صفحه «نخبگان جامعه...

5 5 «نخبگان جامعه... اکنون که اکثريت مردم ايران از اين حکومت نفرت دارند و برای فروپاشی آن روزشماری میکنند حکومتی که در سطح بينالمللی نيز در انزوای مطلق به سر میبرد قطعا قادر نخواھد بود سياستھای جديد خود را حتا به زور سرنيزه بر مردم ايران تحميل کند. ابوالفضل حسنی مديرکل دفتر گسترش آموزش عالی در گفتگو با خبرگزاری حکومتی مھر اعالم کرد ١٢ رشته علوم انسانی تا تابستان سال آينده مورد بازنگری قرار خواھند گرفت. وی نام اين رشتهھا را چنين اعالم کرد: حقوق مطالعات زنان حقوق بشر مديريت مديريت فرھنگی و ھنری جامعهشناسی علوم اجتماعی فلسفه روانشناسی علوم تربيتی و علوم سياسی. به گفته مديرکل دفتر گسترش آموزش عالی اين رشتهھا بايد با «اولويتھای بومی و دينمحوری» بازنگری شوند. کامران دانشجو وزير علوم حکومت اسالمی نيز با زبان زمختتری اساتيد دانشگاهھا و دانشجويان کشور را تھديد کرده و گفته است اگر دانشگاھی با موازين الھی و اسالمی و حکومت اسالمی منطبق نباشد بايد ويران شود. رحيم صفوی مشاور رھبر در قوای انتظامی در ھمايش «مقابله با جنگ نرم» گفته است که يکی از اھداف جنگ نرم تسلط اقتصادی بر نيم کره شرقی است و ما با ھدفمند کردن يارانهھا قرار است که جلوی اين تسلط اقتصادی بر نيم کره شرقی را بگيريم. بنابراين به نظر میرسد که مفھوم جنگ نرم از مساله آزادی بيان رسانهھا اينترنت و مسائل فرھنگی فراتر رفته و به مسائل اقتصادی ھم کشيده میشود. ھر چند که اين مساله ارتباط مستقيم و چندانی با ھمديگر ندارند اما رحيم صفوی میخواھد به جامعه ھشدار دھد که ھرگونه مخالفت و اعتراض و اعتصاب با حذف سوسيدھای دولتی بر کاالھای مصرفی مردم و آزاد کردن قيمت ھا که به تورم و گرانی و بیکاری بيشتر منجر خواھد شد جبھه دشمن است بنابراين بايد شديدا سرکوب گردد. استفاده مکرر از واژه جنگ و دشمن در ادبيات سياسی سران حکومت اسالمی ايران در اين سی سال گذشته رايج بوده و در اين يک و نيم سال اخير يعنی به دنبال اعتراضات ميليونی مردم در سال گذشته بسيار زيادتر شده است. از اين- رو ارگانھای پلسی امنيتی و قضايی حکومت اسالمی ھر کسی را که به عنوان مخالف و منتقد سياستھای دولت از فعالين سياسی جنبش زنان جنبش دانشجويی و جنبش کارگری گرفته تا فعالين حقوق کودک محيط زيست حقوق بشر روزنامهنگار نويسنده ھنرمند وبالگنويس حقوقدان و غيره را دستگير میکنند او را به عنوان «دشمن» و «اسير» زير شديدترين و وحشيانهترين شکنجهھا قرار میدھند تا زندانی به «دشمن» بودن و عامل دشمن بودن خود اعتراف کند. برای نمونه فاطمه افتخاری ھمسر سعيد ملکپور که 2 سال قبل توسط ماموران امنيتی حکومت ربوده شده و در زندان اوين به سر میبرد در نامهای سرگشاده به رييس دستگاه قضايی حکومت از صدور حکم اعدام عليه ھمسرش بنا به اتھامات واھی خبر داده است. ژيال بنیيعقوب روزنامهنگاری که در رويدادھای پس از نمايش انتخابات 88 بازداشت شده بود در دادگاه تجديد نظر به يک سال حبس تعزيری و ٣٠ سال محروميت از روزنامهنگاری محکوم شد. نسرين ستوده وکيل بسياری از زندانيان سياسی که در حدود ۵٠ روز پيش به اتھام اقدام عليه امنيت ملی بازداشت شده از يک ماه پيش در زندان اوين دست به اعتصاب غذا زده است. رضا خندان ھمسر خانم ستوده در اين مورد به راديو فردا گفته است که «قطعا اعتصاب غذا ادامه دارد چون ھيچ اتفاقی نيفتاده و به خواستھای ايشان توجه نشده است. مھمترين خواست خانم ستوده داشتن تماسھای مرتب با خانواده بوده ولی ما به ھيچ عنوان با ايشان تماسی نداريم به جز يکی دوبار در ھمان ابتدا که خودش تلفن زد... رضا شھابی از اعضای ھيات مديره سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس- رانی تھران و حومه که 22 خرداد سال جاری بازداشت شده ھمچنان در بالتکليفی به سر میبرد و به گفته بازجوی پرونده در صورتی که با او ھمکاری نکند از زندان آزاد نخواھد شد. منصور اسانلو ابراھيم مددى بھنام ابراھيمزاد و مھدى فراخى شانديز از جمله ديگر کارگران زندانى ھستند که مرتبا تحت فشارند. رھبران سنديکاى ھفت تپه ھمگى از کار اخراج و زندانى شدهاند. ت ع دادی از دان شج وي ان دانش گ اه ع ل م و صنعت تھران ک ه س ال گ ذش ت ه در ج ري ان تجمعات دانشج وي ی دس ت گ ي ر ش ده ب ودن د مجموعا به 10 سال حبس تعزيری م ح ک وم شدند. اين دانشجويان که پس از دس ت گ ي ری مدتی را در زندان اوين و در بازداشت بس ر برده بودند به طور موقت با قرار وثيقه آزاد شدند تا اين که در تابستان امس ال ب ه دادگ اه احضار و احکام اوليه برای آنان صادر شد. بنا به گزارش مھر ماه ف ع االن ح ق وق بش ر در ايران دست کم 33 زندان ی در اي ن م اه اعدام شدهاند. ب ن اب راي ن گ زارش در م ي ان اعدامشدگان نام دو زن و ي ک ن وج وان ب ه میخورد که در سنن نوجوانی مرت ک ج رم شده بود. گروه «کمپين بينالمللی حقوق بشر در ايران» از قوه قضائيه حکومت اسالمی خواسته است که تمام اعدامھا در زندان وکيلآباد مشھد را متوقف کند و پاسخ شفافی درمورد اتھامھای موجود درباره افزايش شمار اعدامھا در اين زندان ارائه کند. اين گروه روز دوشنبه 25 اکتبر سوم آبان 1389 به نقل از منابع آگاه در سايت خود نوشت: «در يک سال گذشته شمار زيادی حکم اعدام در زندان وکيلآباد اجرا شده و بيش از 600 زندانی نيز در انتظار اجرای حکم اعدام خود ھستند.» اين نھاد مدافع حقوق بشر ھمچنين در گزارش خود اعالم کرده است: «تنھا در روز 12 اکتبر سال مھر زندانی در زندان وکيلآباد اعدام شدند.» به گفته آرون رودز سخنگوی اين کمپين آمار اعدامھا در زندان وکيلآباد مشھد نشان میدھد که ايران بيش از آنچه تخمين زده میشود زندانيان را اعدام میکند. براساس گزارش کمپين بينالمللی حقوق بشر در ايران «پس از چين ايران رکوردار بيشترين آمار اعدام در جھان است و آمار اعدام در زمان رياست جمھوری محمود احمدینژاد به شدت افزايش يافته است.» براساس اين گزارش در نخستين سال رياست جمھوری محمود احمدینژاد در سال 2005 مقامھای ايران 86 زندانی را اعدام کردند اين آمار در سال 2009 به دستکم 388 نفر رسيد. میبينيم که خامنهای و احمدینژاد و ديگر مقامات ريز و درشت سياسی قضايی انتطامی و امنيتی حکومت اسالمی ھمواره اکثريت مردم ايران را دشمن خود می دانند و با تمام قوا و قدرت خود به سرکوب اين دشمن مشغولند. در واقع مھمترين کاربرد سياسی به کارگيری واژهھای «دشمن» و «جنگ نرم» راه انداختن يک جنگ روانی در جامعه با ھدف رعب و وحشت است تا بلکه از اين طريق مانع اعتراض و اعتصاب مردم شوند. در حقيقت حاکميت جمھوری اسالمی يک فاجعه بزرگ انسانی اقتصادی سياسی اجتماعی و فرھنگی در جامعه ايران است. اين حاکميت چه در سرکوبھای وحشيانه سالھای نخست انقالب چه در ادامه ھشت سال جنگ چه سرکوبھای بعد از جنگ به ويژه قتلعام چندنی ھزار زندانی سياسی در سال 1367 و چه از آن زمان تا به امروز قربانيان بیشماری از جامعه ايران گرفته و امروز نيز اکثريت مردم ايران در ترس و تشويش خطر جنگ و گرسنگی و فقر قرار دارند. در اين سه دھه ھمه جناح- ھای درون حکومت اسالمی در جنايات آن سھيم بودهاند. سانسور نه تنھا بیاحترامی به شعور خالق اثر بلکه بیاحترامی به کل جامعه است. چون مرزھای سانسور فقط به آثار نويسنده و ھنرمند محدود نبوده و ھمه عرصهھای صفحه 7

6 6 س وگ ن ام ه خ اکس پ اری و يادمان ستار لقايی نويسنده و روزنامه نگار ماندگار «فرھنگ شھر» ايران پنجشنبه 23 سپتامبر 2010 لندن در نيمروز پنجشنبه ھنگامهای پيش از خاکسپاری ستارجان لقايی خانواده و دوستان نزديکتر برای واپسين بدرود به ديدار پيکر بیجان او شتافتند. آبشار آه بر بستر مرگ میآويزد اشک گلھای پيکرش بوسه باران میگردد... کاروانی از دل سوختگان سوگوار در پی ستار به گورستان روان شدند. برنامه خاکسپاری پيکر بیجانش ھمانگونه که خود میخواست در گردھمايی کم مانندی که با نيايش موسيقی چکيدهای از زندگینامه پربار او به زبان پارسی و انگليسی ھمراه بود در ميان اندوه فراوان گروه گستردهای از ھم ميھنان و چندين تن از بستگان و دوستداران انگليسی زبان او برگزار گرديد تک تک واژگان سوگنامه پسر در مرگ پدر دکتر پگاوک لقايی به زبان انگليسی چشمان بيشترينه آمدگان را با اشک بر نگين نگار ھر نگاه مینشاند. آقای داورپناه با سرودهای درباره شکست مرگ و پيروزی باورمندی آدمی از دکتر شاپور راسخ پيکر خاموش ستار را بر دوش شش تن از بستگان و دوستان روان گردانيد تا در جايگاه جاويدان او گورستان بھايی به خاک سپرده شود سپس واپسين بدرود کبوتر سپيدی بود به نشان آزادی و آشتی در ايران و گستره گيتی آھو بانوی آرزوی ستار که با بوسهھای ھمسر پسر خواھر و نگار نگاه آيينه از دستان ليوستار نوه نازنينش پرواز را پروانه پرديس گردانيد. آن ھنگام که دم باد میکند از گوشواه برگ شميدهای فرو میافتم میمانم بر روی مشتی خاک... دم ھمچنان بزرگ می شود در شامگاه پنجشنبه برنامه يادمان ستار لقايی در سالن شھرداری ايلينگ لندن با گردھمايی نزديک به چھارسد تن بدينسان به انجام رسيد: نخست با نيايش آيين بھايی و ھمزمان با نمايش «اساليد شو»: نگارهھايی از نگارستان ياد ستار کاری از منوچھر حسينپور آغاز گرديد آنگاه آقای داورپناه چکيدهای درباره جستار دگرگونی روح و اين که ستار فرشتهای که نه در آسمان در زمين بود بين ما سخن گفت و غزلی از موالنا خواند. آنگاه ھادی خرسندی با بيان يک دقيقه دست زدن برنامه يادمان را از سوگ درگذشت به اکنون و فردای سرگذشت کشاند او با خواندن بيانيه گروھی از فرھنگورزان و دوستان ستار از دالوری سخت کوشی از برگ دفترھای به چاپ رسيده که ستار بر نگين نگاه مینشاند تا برگهھای پستو نشسته نويسندگان و شاعران در تبعيد نگار نگاه گردند سخن گفت او با بيان يادھايی از ستار از گذشتهھای دور ديروز تا نزديکیھای نزديک امروز از بانو لعبت واال ديرينهترين دوست ستار در اين رويداد درخواست سخن گفتن کرد. لعبت واال درگذشت زودھنگام ستار را به خانواده ايشان: بانو عفت لقايی ھمسر دکتر پگاوک لقايی فرزند بانو مھين لقايی خواھر و بانو آذر لقايی خواھرزاده و ديگر بستگان و دوستان تسليت گفت و برای آنان آرزوی بردباری و شکيبايی کرد سپس در باره رنگين کمان ياد ستار سرودهای در سوگ او به نام «سردار وفا و محبت» بر پرده نگار نگاه نگاشت: با ياد جاودانه دوست عزيزم نويسنده گران- قدر ستار لقايى به عنوان قطرهاى از درياى اندوه من در سوگ او كه در دوستى يگانه بود. غزل موشح: ستار لقايى س- سردار وفادار محبت ز ميان رفت در سينه مكان يافت و از ديده نھان رفت ت- تنھا نه دل من كه دل جمع شكسته ست كز تير رس مھلكه ستار نشان رفت الف- از مرگ ھراسى نبود اھل صفا را با قافله عشق به گلزار جنان رفت ر- روى از شب ديجور بگرداند و چو خورشيد تا اوج فلك بر شد و تا مس ند جان رفت ل- لب بست از اين سوى و نيوشيد ز استاد در گنبد گردان به ھياھوى وفغان رفت ق- قتال زمان قرعه به نام ھمگان زد اين فال بد آھنگ سوى پير و جوان رفت الف- افسرده دل از غربت و غم مرد سخندان با داغ وطن سوخت و با بار گران رفت ى- يك لحظه نياسود ز پيكار و ز ايثار پيوسته پى ياورى ھموطنان رفت ى- ياران ھمه در سوگ نشستند ز داغش با جان جھان زيست و تا جان جھان رفت. اشاره به اين ب ي ت م والن ا ج اللال دي ن م ح م د بلخى رومى است: دھان چو بستى از اين سوی آن طرف بگشاى كه ھاى و ھوى تو در جو ال مكان باشد سپس شيرين رض وي ان ب ا س رودهای س خ ن را آغاز کرد: با اين شتاب بی ما بیاشک کی توان شست اندوه اين تباھی بینور کی توان ديد در بطن اين سياھی بیابر کی توان کرد سيراب تشنگی را آخر چسان بماند بیآب زنده ماھی ای خسته جان تنھا ای روح بیمحابا با اين شتاب بی ما پا در رکاب راھی ما از تو جز مروت غير از وفا نديديم بر ما ببخش از ما گر سر زد اشتباھی ابر مالل بر ما باريد تا تو رفتی بر جا نماند جايت جز حسرتی و آھی از قلبھا چه باقی ماند به جز محبت از چشمھا چه ماند بر جا به جز نگاھی و سخنی که سوز سينه سوختهاش را از سوگ درگذشت دوست دالور با ديوانی از ديدارش بر ھر نگاه نگار نگين گردانيد. آنگاه شيرين رضويان چکيدهای از ژرفای دوستی ستار لقايی و آبتين آيينه را برشمرد و از او درخواست کرد با سخن و سروده- ھايی يادمان را يادگار گرداند. آبتين آيينه سوگنامهاش را با سروده: ھنگام که دم باد میکند...» آغاز کرد سپس بيانيه ھيات دبيران کانون نويسندگان ايران در تبعيد و انجمن قلم ايران درتبعيد با نام «در سوگ درگذشت ستار لقايی» را خواند ياد ستار و کوشش بسيار او برای آزادی انديشه بيان و قلم و برپا نگاھداشتن اين دو نھاد دمکراتيک ايرانی را برشمرد: اگر ھم اکنون کانون نويسندگان ايران در تبعيد و انجمن قلم ايران در تبعيد در راستای آزادی انديشه بيان و قلم میکوشند و با رژيم اسالمی کشنده ھر آزادی و دگرانديشی در ميھن بازھم مانده دربند رودررو ايستادهاند بیترديد يکی از پايهھايش خردمندی و دالوری ستار لقايی بوده است. در پی برنامه سروده «واژهھای گمشده» که در پيشانیاش نگاشته شده است: در سوگ درگذشت ستار جان لقايی سخن دان فرزانهای که پيرانه سر برای پويايی و گسترش فرھنگ ايران خستگی ناپذير کوشيد... و سروده «ستار جان!» که بر پيشانی اش نگاشته شده است: برای ستارجان لقايی که پيکارش برای آزادی ژرفای ستايش جستار ھر جستارگری میگردد... سرودهھای آبتين آيينه با تيراژهای از آتش س ت ان ي اد آبشار آه را با اشک بر گونهھا روان گردانيد. در پی برنامه آذر خواھرزاده ست ار ج ان ل ق اي ی از نگاه مادرش چکيده ای از زن دگ ین ام ه س ت ار را از ک ودک ی ج وان ی و پ ي ران ه س ری اش ب رش م رد: س ت ار ف رزن د ب زرگ و ن وه ب زرگ خانواده بود او مادر ب زرگ و پ در ب زرگ ش را فراوان دوست میداشت آنھا ھم چنين نش ان های از نشان چنين پيوندی: بنا و س اخ ت دبس ت ان ی از س وی آنھ ا ب ه ن ام س ت ار در زادگ اھ ش ت رب ت ح ي دري ه ب ود ک ه ب رآي ن د بس ي ار ن ي ک وي ی در برداشت عشق افسانهای ستار ب ه ن وهاش پ ي ون د راستين او را با پدرش در يادھا زن ده ن گ اه م ی- دارد او پس از درگذشت پدرش ھ ي چ پ ي راھ ن ی جز پيراھن سياه ن پ وش ي د ت ا در ھ ن گ ام ه آزادی ايران سپيدپوش بر آرامگاھش بوسه نوازند. سپس پوپک حقيقی با ياد ستار داستان ی را س وار بر سفينه ای در آسمان ان گ اری آنج ا ب ا زم ي ن دگرگون است بر پرده پرديس ن گ ار ھ ر ن گ اه نگين گردانيد. صفحه 7 نآ«

7 س وگ ن ام ه خ اکس پ اری و يادمان ستار لقايی آنگاه پروانه سلطانی پي ام م ي ن ا اس دی دوس ت دي ري ن س ت ار را خ وان د: او از ک وش اي ی و پايداری ستار در راستای خدمت به فرھ ن گ و ادب ميھن دربند و وفاداری ب ه پ ي ون د دوس ت ی سخن در ميان آورد. واپسين سخنران حسي ن پ وي ا ب ا خ وان دن دو چھار پ اره(رب اي ی) از اس ت اد اس م اع ي ل ج ان خويی سخن آغاز کرد: يک وقتی به دل از جھان انسان سيريم فرسوده تن از جفای او میميريم: میريم و مینھيم داغاش بر دل: يعنی ازش انتقام خود میگيريم. دو بگذشت ز امروز و به فردا پيوست بگذاشت گذشتن و به «مانا» پيوست نيکان را فردوس ھمان تاريخ است: ستار عزيز ھم بدانجا پيوست. او پيام ديگر ھيات دبيران کانون نويسندگان ايران درتبعيد را خواند و از مبارزه جانانه ستار برای آزادی و آبادی ايران سخن گفت خستگیناپذيری و دالوری ستار را ستايش کرد تا آنجايی که بيماری جانگذارش ھم نتوانست او را در اين راه بايستاند آنگاه با چشمانی اشکآلود جایگاه ويژه او را در کارزار آزادی ايران بر شمرد. دوستش داشتم دارم و خواھم داشت برای اين که: زخم سيلی مرتجعين را در گوش داشت و سی سال اين زخم را با خودش کشيد و درد استخوان شکسته گوش و ناراحتی چندين بار عمل جراحی را تحمل کرد و بر خالف خيلیھا ھيچگاه فراموش نکرد که اين زخم را چه کسانی به او زده است. ھيچگاه فراموش نکرد که مردم ايران چقدر از اين سيلیھا خوردهاند و چه درد و رنجی میکشند. او نان را به نرخ روز نخورد و با نان به نرخ روز خورھا سخت مخالف بود. آقای داورپناه به نمايندگی از خانواده بستگان و دوستان ستارجان لقايی از شرکت گسترده ھمميھنان سپاسگزاری و از مھربان مھمانان درخواست کرد از خوان خانه ستار شامگاه را شيرين گردانند. با سپاس و ستايش از برگزارکنندگان اين يادمان: خانواده بستگان و دوستان ستارجان لقايی به ويژه ھنرمندان فرزانه منوچھر حسينپور و محمود اسکويی که با فرزانگی زمان برنامه خويش را به ديگر دوستان سپردند. اين يادمان رنگين کمان نگارستان ياد ستارجان لقايی گرديد. گزارشی از آبتين آيينه «نخبگان جامعه... فرھنگی اجتماعی سياسی و ھمه جنبشھای اجتماعی چون جنبش دانشجويی جنبش زنان و جنبش کارگری را نيز در برمیگيرد. عدم آزادی مطبوعات به عنوان پل يک ارتباطی بين جريانات ادبى ھنری و سياسی و مخاطبان سبب شده است كه در وھله نخست توجه افکار عمومی نسبت به اين جريانھا كاھش يابد و عموما نقد و قضاوت در اختيار جامعه قرار نگيرد. از سوی ديگر جامعه از حق دانستن و انتقاد کردن و گفتن و شنيدن محروم باشد که به طور کلی چنين محروميتی به ضرر کل جامعه است. بنا به گزارش خبرگزاریھا ھفدھمين جشنواره و نمايشگاه بينالمللی مطبوعات و خبرگزاریھا روز دوشنبه گذشته آنچنان بیرونق بود که نه تنھا رييس جمھور برای افتتاح و ايراد سخنرانی مربوط به افتتاحيه نيامد که حتا وزير ارشاد ھم که متولی اين بخش است حاضر نشد پس از سخنرانیاش از چنين نمايشگاھی بازديد کند. اين آشفتگی نمايشگاه به حدی بود که حتا وزير ھم به آن اعتراض کرد آنجا که در سخنرانی افتتاحيه گفت: «انتظار داريم وقتى مراسم افتتاحيه انجام مىشود تمامى غرفهھا آماده باشند اما متاسفانه ھنوز برخى مطبوعات در نخستين روز نمايشگاه غرفه خود را آماده نكردهاند.» حتا رسانهھای حکومتی و نيمه حکومتی نيز با رغبت در اين نمايشگاه شرکت نکردند و تنھا چند روزنامه که به تعداد انگشتان يک دست ھم نمیرسند خبر از آغاز به کار نمايشگاه مطبوعات دادهاند و به جای آن خبر برگزاری جشنواره گل و گياه را منتشر کردهاند. در گزارش سال ٢٠١٠ سازمان گزارشگران بدون مرز از ميزان آزادی مطبوعات در کشورھای مختلف جھان ايران با سه پله سقوط نسبت به سال ٢٠٠٩ مقام ١٧۵ اين جدول را به خود اختصاص داده است. در شرايطی که سانسور و اختناق زندان و شکنجه در جامعه ايران نفسگير است با اين وجود کم نيستند نويسندگان ھنرمندان وبالگ- نويسان و به طور کلی فعالين عرصهھای فرھنگی سياسی و اجتماعی که مرعوب فضای رعب و وحشت و خفقان حکومت اسالمی نشده- اند و با جسارت تحسينبرانگيز و فوقالعادهای به مبارزه بر حق خود ادامه میدھند. سيدعلی صالحی جايزه داوران شعر نيما را نپذيرفت و اعالم کرد در شرايطی که «مردم با آبرو گرسنه» ھستند ھيچ اين شاعر ھمچنين با «حبه قند» خواندن برخی جايزهھا گفته است: «بايد مراقب بود و به نيتھای مخفی در پس پشت بعضی جوايز حبه قندی دقت کرد. اميدوارم ھمه نيتھا خير باشد مساله مساله آبرو و شرف قلم است.» صالحی تاکيد کرد: «سالمت جامعه فرھنگی برای امثال من يک اصل خللناپذير است. به شدت نگران از کف رفتن اين سالمت ھستم.» مراسم اعطای جايزه شعر نيما به مجموعه «انيس آخر ھمين ھفته میآيد» سيدعلی صالحی ھفته اول مھر ماه در تھران برگزار شد اما صالحی در اين مراسم حاضر نشد و جايزه را نپذيرفت. اميدواريم فعالين عرصهھای فرھنگی و اجتماعی به ويژه جوان نويسندگان مردمی و جسوری چون سيدعلی صالحی را الگوی خود قرار دھند. اما راه چاره و نھايی رھايی جامعه ايران از سانسور و اختناق و اسارت جانيان حاکم بر کشور در گرو چه اقدامات فرھنگی سياسی و اجتماعی و اولويتھايی است به نظرم مھمترين و عاجلترين مساله و اولويت کنونی جامعه ما جواب به عدم تشکليابی و ھمچنين پراکندگی است. بر اين اساس ضروری است که ھمه اقشار و مردم آزاده در ھمه عرصهھای جامعه خود را به صورت مخفی نيمه مخفی و علنی در سطح سراسری کشور متشکل کنند و مبارزه خود را متحدانه و آگاھانه پيش ببرند. بیشک در جھت خودسازماندھی جامعه نويسندگان ھنرمندان وبالگنويسان روزنامهنگاران ھم جھت و ھم زبان با فعالين جنبش دانشجويی کارگری و زنان میتوانند منشا اثر مثبتی باشند. و با طرح مطالبات ھمهگير و عمومی مردمی چون خواست آزادی بيان قلم انديشه آزادی تشکلھای دمکراتيک مردمی آزادی مطبوعات آزادی احزاب و سازمانھای سياسی برچيدن آپارتايد جنسی و تاکيد بر برابری زن و مرد در ھمه عرصهھای اجتماعی خواست افزايش دستمزدھای حقوق بگيران متناسب با گرانی و تورم واقعی پرداخت دستمزدھای معوقه مخالفت با حذف سوبسيدھای دولتی خواست لغو کار کودکان و تامين زندگی و تحصيل آنھا خروج نيروھای امنيتی انتظامی سپاه و بسيج از مدارس دانشگاهھا و مراکز کاری جدايی دين از دولت آموزش و پرورش و دستگاه قضايی معرفی عامران و عامالن کشتار مردم قتلعام زندانيان سياسی در سه دھه گذشته به ويژه قتلعام چندين ھزار زندانی سياسی در سال 67 خواست آزادی ھمه زندانيان سياسی و ھم- چنين لغو ھرگونه شکنجه روحی و جسمی لغو قوانين وحشيانه قصاص سنگسار و اعدام از جمله خواستھا و مطالبات عاجلی ھستند که در سطح گستره و سراسری اقشار مختلف مردم را در مبارزه عليه حکومت اسالمی متحد میکنند. اگر ھر کدام از اين خواستھا از پايين و با مبارزه مردمی به حکومت اسالمی تحميل شوند به نفع کل جامعه است و زمينه را برای برداشتن گامھای بلند و جسورانه و سرنوشتساز مساعد میسازد. طرح رعب و وحشت مقامات انتظامی حکومت اسالمی در ت ھ ران از اجرای طرح موسوم به «امنيت م ح ل ه م ح ور» در بيش از 2 ھزار نقطه اين شھر از بامداد روز شنبه 8 آبان ماه خبر دادند. سران حک وم ت اس الم ی م دع ی ھس ت ن د ط رح مذکور مطابق با جرايم شناسايی شده ھر من ط ق ه در 375 م ح ل ه ش ھ ر ت ھ ران اج را م یگ ردد و بخشی از فعاليتھای آينده کالنت ریھ ا در س ط ح اين کالن شھر میباشد. 7

8 r Oktober 2010 يکی از اھداف نشريه کانون معرفی اعضای آن و ھمچنين اعضای انجمن قلم ايران در تبعيد و آثار آنھاست. مختصری درباره فعاليت- ھای ھنری علی کامرانی ع ل ی ک ام ران ی در س ال ١٣٣١ در تھران به دني ا آم د. او عض و ک ان ون نويسندگان ايران در تبعيد و انجمن قلم ايران در ت ب ع ي د اس ت. ع ل ی ف ع ال ي ت بازيگری خ ود را از س ال ١٣۴٩ ب ا ھمکاری با سازمان ن م اي ش در اي ران آغ از ک رده و ي ک ی از پ اي هگ ذاران گروهھای تئاتری «ناقوس» «ديگر» «زنده» «م زدک» و «ھ م گ ان» ب ه شمار میرود. وی تا سال ١٣۵٧ که در ايران بود در چندين نمايش صحنهای و ت ل وي زي ون ی به روی ص ح ن ه رف ت. او ت اک ن ون در نمايشھای بسياری به عنوان ب ازي گ ر ش رک ت داش ت ه اس ت. از ج م ل ه نمايشھای: «سيدکاظم» نوشته استاد م ح م د و ب ه کارگردانی ھوشنگ توزيع «ق رهال ع ي ن» ن ويس ن ده و ک ارگ ردان خجسته کيا «جسد» «موضوع صحبت را ع وض کني م» «ات ف اق» «در ش ب ح ادث ه» نوشته و کارگردانی فرھاد مجدآبادی «بس از خ راب ش ک ن بس از» ن وش ت ه محسن مرزبان و به کارگردان ی ف رھ اد مجدآبادی «پروم ت ه در اوي ن» ن ويس ن ده و ک ارگ ردان ايرج جنتی عطايی «رويا و خواب» ن م اي ش خ ي اب ان ی ب ه زب ان آلمانی با گروه «تئاتر زنده» «خيلی دور از نيويورک»بر اساس نوشتهای از حک کروآک به زبان آلمانی «ھياھوی بسيار ب رای ھ ي چ چ ي ز» ن وش ت ه داريو فو و به کارگردانی فرھاد مجدآبادی و به زودی در کار تازه رض ا ع الم هزاده ب ه نام» مصدق: تابستان پائيز زمس ت ان» ک ه آن را به شکل «في ل م/ن م اي شن ام ه» ن وش ت ه است و ترکيبی از فيل م و اج رای زن ده روی صحنه است. و... نيمه ديگر ای در حجاب و شبزده بانو مجروح برج و بستهی بارو ارثيهدار سنت بی بی مرثيهگوی ماتم شب بو تا کی به گريه در رثای مرگ کوکبھا يا چون عروسک پشت ويترين خنده برلبھا تا در حصار گريه پنھانی در گوشهی غمخانه میمانی ای سايهی آرامش ھر مرد تسکين دردی راحت جانی از مشرق شب جلوه کن ای سايه ی پرپر آينده از تو خنده از تو نيمهی ديگر تو مادر صلح خواھر عشق خسته از کينه نفرت کوير و عشق تو گل قلبت آيينه سنگسار تو سنگسار عشق سنگسار آزادی بانوی شرقی تن رھا کن خود تو ميالدی بازداشت منشی کانون نويسندگان ايران اطالعيه کانون نويسندگان ايران صبح روز 3 شھريور 1389 ماموران وزارت اطالعات با حکم بازرسی به منزل منيژه نجم عراقی منشی کانون نويسندگان ايران مراجعه کرده و مھر و اسناد کانون دستگاه کامپيوتر و تعدادی کتاب و اسناد شخصی او را ضبط کردند. سپس او در چھار نوبت ھر نوبت ساعتھا به اتھام تبليغ عليه نظام مورد بازجويی قرار گرفت در 21 مھر ماه احضاريه دادسرا دريافت کرد در 24 مھر ماه بازداشت شد و در 27 مھر ماه با سپردن وثيقه به طور موقت از زندان بيرون آمد. مھمترين اتھامات او عضويت در کانون نويسندگان ايران ارسال بيانيهھای کانون و شرکت در تجمعھا بر سر مزار جانباختگان راه آزادی محمد مختاری و محمدجعفر پوينده و شاعر بزرگ ايران احمد شاملو عنوان شده است. ھيات دبيران کانون نويسندگان ايران ضمن رد تمامی اتھامات انتسابی به خانم نجم عراقی مسئوليت تمامی بيانيهھا و اطالعيهھای کانون را بر عھده خود میداند و خواھان منع پيگرد بیقيد و شرط ايشان است. کانون نويسندگان ايران 6 آبان 1389 بنا به گزارش خبرگزاریھا نامزدی حکومت اسالمی از آسيا برای عضويت در ھيات اجرائی نھاد «زنان سازمان ملل» که وظيفه دفاع و پيش- برد حقوق زنان را در جھان به عھده خواھد داشت با اعتراضات شديدی روبرو شده است. سخنگوی سازمان عفو بينالملل گفته است که عضويت جمھوری اسالمی در ھيات اجرائی اين نھاد بينالمللی «توھين به زنان سراسر جھان است که به نھاد زنان سازمان ملل متحد اميد بستهاند.» سخنگوی ھيات نمايندگی آمريکا در سازمان ملل متحد نيز گفته است که اين نھاد يکی از تشکيالت حياتی سازمان ملل متحد در جھت پيش- برد حقوق زنان در سرتاسر جھان است و با توجه به سوابق نامناسب حکومت اسالمی در زمينه رعايت حقوق بشر و رفتار با زنان نگران تبعات منفی عضويت اين حکومت در ھيات اجرائی اين نھاد بينالمللی میباشد. رایگيری برای انتخاب اعضای ھيات اجرائی نھاد زنان سازمان ملل در 10 نوامبر آينده به وسيله شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد انجام خواھد پذيرفت. «اتللو در سرزمي ن ع ج اي ب» ن وش ت ه دک ت ر غ الم ح س ي ن س اع دی و ب ه کارگردانی ناصر رحمانینژاد